شغلهایی که در آینده از بین میروند
دستهبندی: blog
وارد شدن به یک شغل، گاهی میتواند مسیری طولانی و چندین ساله داشته باشد. تمام مقاطع تحصیلی، انتخاب رشتهها، کنکور کارشناسی و ارشد و دکتری، کلاسهای آموزشی و کارگاهها و کارآموزیها، پژوهش و پایاننامه و مقاله، همهوهمه جزئی از مسیری هستند که ممکن است برای آماده شدن برای یک شغل پشت سر بگذاریم؛ پس با در نظر گرفتن زمان، انرژی و هزینهای که در چنین راه طولانی و سختی صرف میشود، منطقی است که نخواهیم وارد شغلی شویم که چیزی تا مرگ و نابودیاش باقی نمانده است.
بله، شغلها هم متولد میشوند و میمیرند. در گذشته مشاغلی وجود داشتند که در زندگی امروزی جایی ندارند و ممکن است حتی اسم آنها هم به گوشتان نخورده باشد؛ مثلاً ۵۰ سال پیش، افرادی در شهر به فروختن علوفه و یونجه برای مصرف اسبهای درشکهکش مشغول بودند؛ به این افراد علاّف میگفتند. جالب است که این کلمه در زبان و ضربالمثلهای ما باقی مانده است، اما دیگر اثری از این شغل نیست. امروزه شغل علوفهفروشی منقرض شده است، همینطور بسیاری از شغلهای دیگر. قاتل این شغلها چیزی نیست جز تکنولوژی.
تکنولوژی، برای خدمت به بشریت خلق میشود و هر روز در حال توسعه است. تاکنون فرصتهای جدید بسیاری را در زندگی انسانها به وجود آورده و انجام کارهای زیادی را تسهیل کرده است. اما از طرفی تکنولوژی به شمشیری دولبه بدل شده است که تمام مزیتهایی که فراهم کرده، با سرعت زیادی در حال جایگزین کردن نیروی انسانی، با ربات و هوش مصنوعی است.
نگاه سابق انسان به ربات و هوش مصنوعی اینگونه بود که آنها صرفاً قادر به انجام کارهایی هستند که از یک روند روتین و تکراری پیروی میکند و نیازی به مهارت حل مسئله، تصمیمگیری یا انطباق ندارد. اما پیشرفتهای امروزهٔ حوزهٔ هوش مصنوعی، خلاف این موضوع را اثبات میکند.
اکنون این شبهِانسانها، از طریق الگوریتمهای هوشمصنوعی، کلاندادهها (Big Data) و بانک اطلاعاتی وسیع و گستردهٔ خود (که روزبهروز در حال گسترش است)، قادر به انجام کارهایی فراتر از تصور ما هستند. ما فکر میکردیم که رفتاری که انسان براساس تجربه و بینش خود نشان میدهد، هرگز از یک هوش مصنوعی سر نخواهد زد. اما پیشرفتهایی که در این زمینه حاصل شده است نشان میدهد که بانک اطلاعاتی وسیع هوش مصنوعی، در کنار توانایی انطباق مسئلهٔ جدید با الگوی اتفاقات مشابه قبلی، میتواند جای خالی تجربه و بینش انسانی را نیز پر کند؛ برای مثال، اکنون بسیاری از دوربینهای کنترل ترافیک توسط هوش مصنوعی مدیریت میشوند و هنگام عدم تطابق الگوی ترافیک فعلی با الگوی ترافیک عادی، اعلام مشکل میکنند.
تقابل هوش مصنوعی و توانمندیهای در حال گسترش آن با پیچیدگیهای مغز انسان و مهارتهای ظریف و انتزاعی او، سؤالات زیادی را مطرح میکند: آیا در آینده رباتها میتوانند تمام کارهایی که یک انسان قادر است انجام دهد را انجام دهند؟ انسان در چه زمینههایی غیرقابل جایگزین شدن است؟ در کدام میدان، رباتها در برابر انسان بازنده خواهند بود؟
پیشرفتهای علم در شاخهٔ هوش مصنوعی، بشریت را با سرعت زیادی به سمت یک انقلاب جدید به نام انقلاب هوش مصنوعی هدایت میکند؛ انقلابی که فرصتهای زیادی خلق کرده و مشاغل زیادی را نابود میکند. اینکه سرعت پیشروی این روند و زمان این انقلاب به چه صورت خواهد بود، مشخص نیست. اینکه چه مشاغل و سمتهای جدیدی در پی این تغییر بزرگ ایجاد میشوند نیز همینطور. اما میتوانیم تا حدی، مشاغلی را که در این بین، نابود یا بسیار کمرنگ میشوند را پیشبینی کنیم.
تاکنون چه مشاغلی قربانی این انقلاب شده و چه فرصتهایی به وجود آمدهاند؟
در این قسمت میخواهیم نگاهی دقیقتر به تأثیرات این گذار بر جامعه داشته باشیم. ابتدا میتوان به کسبوکارهایی اشاره کرد که طی ده سال گذشته به وجود آمدهاند؛ مانند بازاریابی دیجیتال، مهندسی داده و مدیریت شبکههای اجتماعی. همانطور که مشاهده میکنید، تمام این شغلها و شغلهایی مانند این موارد، در مسیر اتوماتیک کردن دنیا قدم برمیدارند. از طرفی، توجه به مشاغلی که طی ۳ الی ۵ سال گذشته، بیشترین رشد را داشتهاند، میتواند مهر تأییدی بر این نتیجهگیری باشد؛ آشپزها، متخصصان درمانی، مددکاران اجتماعی، برنامهنویسان کامپیوتر، مربیان کودکان، مهندسان و تکنیسینهای مکانیک و رباتیک، مشاغلی که در راستای گسترش هوش مصنوعی هستند یا در حوزهای فعالیت میکنند که ربات در آن ناتوان است.
حال با نگاهی بر مشاغلی که تاکنون کاملاً حذف یا بسیار کمرنگ شدهاند، میتوان به اهمیت مهارتهای ذکرشده پی برد:
- اپراتورهای دریافت هزینهٔ پارکینگ و عوارضی (جایگزینی دستگاه پارکومتر و دریافت عوارض)
- بازاریابی تلفنی، اپراتورهای وصل کردن تلفن
- فروشندگان بلیط، اپراتورهای ثبت سفارش غذا و فستفود (جایگزینی سفارش آنلاین)
- کارگران خط تولید و مونتاژ و بستهبندی و… کارخانهها، اپراتور آسانسور
- بخشی از صندوقداری (امکان اسکن بارکد محصولات و محاسبهٔ مجموع خرید و…)
- مسئول پخش فیلم
- مسئول ثبت و ارسال سفارشات (جایگزین شدن خرید آنلاین)
- بانکداری (فعال شدن دستگاههای ATM و بانکداری مجازی)
- کشاورزی (ظهور ابزارآلات و ماشینهای کشاورزی)
- کارگزاران استخراج و دستهبندی دادههای مالی
- بخشی از نیروی نظامی و…
در کدام مهارتها، هوش مصنوعی نمیتواند از انسان پیشی بگیرد؟
درست است که فناوری هوش مصنوعی و رباتیک پیشرفتی چشمگیر داشته است، اما همچنان این شبهِانسانها، زمانی که نوبت به مهارتهای پیچیدهتر میرسد، در نبرد با بشریت، بازنده هستند. در ادامه، به بخشی از این مهارتها اشاره میکنیم:
۱. ادراک محیطی و کار ماهرانه با دست
ادراک بشری از پیچیدهترین سیستمهای طبیعت به شمار میرود؛ گیرندههای حساس، پیچیده و چندبعدیای که توانایی ادراک فضایی پیشرفتهای را برای انسان فراهم میکنند. هوش مصنوعی در حوزهٔ این مهارت، ضعیفتر از انسان عمل میکند؛ برای مثال نمیتواند اشیا و خصوصیات آنها را در یک پسزمینهٔ آشفته و شلوغ، تشخیص دهد و بشناسد. از طرفی، تاکنون، سازهٔ رباتیکی به انعطاف و پیچیدگی دست بشر خلق نشده است. احتمالاً تا مدتها، بازسازی عینی ساختار پیچیده و منطعف دست انسان با همین کیفیت عملکرد و حساسیت عصبی، ممکن نخواهد بود. بنابراین میتوانیم نتیجه بگیریم که افرادی با مشاغلی که چنین مهارتی را میطلبد، فعلاً در امان هستند؛ مشاغلی مانند آشپزی، لولهکشی یا جواهرسازی.
* البته باید توجه کرد که مهارت ادراک و کار ظریف با دست، دایرهٔ امن وسیعی ندارد و زودتر از مهارتهای دیگر، در سیر پیشرفت هوش مصنوعی قربانی میشود.
۲. هوش خلاق/خلاقیت
اکنون با کسب موفقیتهای خیرهکننده در حوزهٔ هوش مصنوعی، هنوز رباتها قادر به لطیفه گفتن و کنایه زدن نیستند! چراکه چنین عمل خلاقانهای نیاز به بانک اطلاعاتی بسیار وسیع و مهارت محک زدن الگوهای ظریف رفتاری در بشر دارد. خلاقیت و زیرمجموعهٔ آن، قوهٔ تخیل، هنوز از دسترس هوش مصنوعی خارج است؛ چون خود بشر نیز قادر به درک شفاف اصول و اساس خلاقیت خود نیست، تا بتواند در گام بعدی آن را مدلسازی و کدگذاری کند. بنابراین میتوان اینطور نتیجه گرفت که دنیای ایدههای خلاقانه، فعلاً در انحصار بشریت باقی خواهد ماند. در چنین شرایطی، افرادی که کارشان با خلاقیت گره خورده است، از نابودی این انقلاب احتمالی در امان خواهند ماند؛ افرادی مانند هنرمندان یا دانشمندان.
۳. هوش اجتماعی
هوش اجتماعی به توانایی انسان در برقراری روابط اجتماعی مؤثر اطلاق میشود؛ به مهارتهایی مانند درک احساسات، همدلی، درک زبان بدن، پاسخ مناسب به محیط، درک هنجارهای فرهنگی و… . البته در این زمینه، هوش مصنوعی پیشرفتهای محدودی داشته است. اکنون رباتهای شبهِانسان قادرند الگوهای محدودی از تعاملات اجتماعی انسان را شبیهسازی کنند. اما همچنان چالش اصلی آنان در درک احساسات انسانی است و به دنبال آن، نشان دادن پاسخ مناسب به این احساسات، رؤیایی دستنیافتنی برای هوش مصنوعی به شمار میرود. برای لمس بهتر چالش ادراک احساسات انسانی برای هوش مصنوعی، کافی است به چالشبرانگیز بودن این موضوع برای خود انسان توجه کنید. احساسات انسانی از پیچیدهترین موضوعات در تعاملات بشری به شمار میروند. درک عواطف و احساسات انسانی براساس مجموعهای از تواناییها رخ میدهد. برای درک درست عواطف افراد دیگر و حتی خودمان، در گام اول باید بهدرستی احساسات را بشناسیم و بتوانیم آنها را از یکدیگر تمییز دهیم؛ برای مثال، غالب افراد نمیتوانند بهدرستی تفاوت بین خشم و تنفر را تشخیص دهند، یا گاهی مرز بین غم و انزجار بسیار باریک میشود. برای پاسخ درست به احساسات، لازم است که تمام این مرزها را بشناسیم و تا حد زیادی بر تفاوت بین احساسات مسلط باشیم. گاهی اوقات خود افراد هم از درک احساسات خود ناتوانند و بنابراین نمیتوانند پاسخ درستی برای آنها در نظر بگیرند. علاوه بر این، برای ادراک درست عواطف فرد مقابلمان، باید تا حدودی با اصول زبان غیرکلامی و حالت چهره و همچنین زبان بدن منحصربهفرد آن شخص آشنا باشیم؛ برای مثال ممکن است در حرفهای او نشانی از اضطراب نباشد، اما بتوانیم از پرش نگاه و فشار دادن انگشتانش به هم، اضطراب وی را درک کنیم. از طرفی بعضی از افراد برای نشان دادن برخی از عواطف، دچار انسداد روانی هستند. این بدان معناست که در برابر ابراز آن احساس، مقاومت میکنند و آن را در قالب حس دیگری تخلیه کرده و یا بهکلی سرکوبش میکنند. مثالی که ممکن است در فرهنگ ایرانی بهکرات دیده شود، سرکوب کردن احساس غم در مردان است. سرکوب کردن غم، در نسل جدید روبهکاهش است، اما همچنان وجود دارد. در چنین مواقعی، غم یا بهکلی سرکوب، یا به شکل خشم و احساسات دیگر تخلیه میشود. در این مواقع، شاید فقط شناخت دقیق آن فرد، کلیشههای فرهنگی و تسلط بر عواطف انسانی بتواند درک احساس اصلی و حقیقی را ممکن کند. در برخی موارد هم ممکن است عواطف به شکلی غیرمعمول یا مبهم بروز پیدا کنند؛ برای مثال ممکن است در یک فرد، اضطراب به شکل خندیدن زیاد و پرحرفی ابراز شود. در چنین شرایطی، شناخت قبلی و دقیق فرد میتواند به درک بهتر او کمک کند. به همین علت است که دوست صمیمی یا همسر شما به احتمال بالاتری میتواند احساساتتان را درک کند تا یک فرد غریبه. انسان هنوز از درک درست عواطف بشری عاجز است و در بسیاری از مواقع نمیتواند قطعات پازل را بهدرستی کنار هم بچیند. بنابراین مدلسازی مهارتی که هنوز برای خود بشر مبهم است، به نظر دور و بعید میرسد. برای اثبات عدم توانمندی رباتها در زمینهٔ هوش اجتماعی، میتوان به نتایج تست تورینگ نگاه کرد.
آزمون تورینگ، آزمونی برای بررسی سنجش میزان هوشمندی ربات است. این آزمون توسط آلن تورینگ (Alan Turing)، ریاضیدان برجستهٔ انگلیسی طراحی شده است. آزمون تورینگ سه رأس دارد؛ قاضی و دو شرکتکننده که یکی از این شرکتکنندهها هوش مصنوعی است.
آزمون تورینگ
در این آزمون، فردی که در جایگاه قضاوت قرار دارد، میداند که یکی از این دو شرکتکننده هوش مصنوعی است. او با هر دوی آنها ارتباط برقرار میکند. این ارتباط از طریق سطحیترین و سادهترین کانال ارتباطی یعنی ارتباط متنی و از طریق کامپیوتر و کیبورد برقرار میشود. در چنین حالتی، تواناییهای هوش مصنوعی برای ادای کلمات و تقلید صدای انسان در نظر گرفته نمیشود. در این آزمون، پاسخ درست و غلطی وجود ندارد، بلکه قاضی با هر دو از طریق پیامهای متنی، صحبت کرده و براساس محتوای پیامها، تشخیص میدهد که کدام پاسخ به پاسخهای یک انسان نزدیکتر است. اگر یک ربات موفق شود در طی این ارتباط متنی، بیشتر از ۳۰٪ اوقات، قاضی را برای تشخیص به شک بیندازد، از این تست با موفقیت عبور میکند. اما تاکنون هیچ رباتی موفق به چنین کاری نشده است؛ مثلاً در این تصویر میتوانید پاسخهای یک ربات را در آزمون تورینگ ببینید:
با همهٔ این تفاسیر، میتوان گفت مشاغلی که از طریق هوش اجتماعی کار خود را پیش میبرند و با مذاکره و قانع کردن دیگران سروکار دارند، فعلاً از این انقلاب زیانی نخواهند دید.
۴. مهارتهای STEM
مهارتهای چهارگانه یا STEM Skills، به چهار حوزهٔ علوم (Science)، فناوری (Technology)، مهندسی (Engineering) و ریاضیات (Mathematics) اشاره دارد. انتظار میرود این حوزهها توسط متخصصان و افرادی با مدارج بالای آکادمیک مدیریت شود. این مهارتها شامل «دانش و توانایی تولید، درک و تحلیل دادههای تجربی، از جمله تحلیل نقادانه»، «درک اصول پایهٔ علوم و ریاضیات»، «توانایی اجرای یک روش سنجش قاعدهمند و منطقی برای حل مسائل پیچیده، از جمله تأکید بر استفاده از دانش نظری در حل مشکلات عملی»، «توصیف یک مسئلهٔ علمی به ذینفعان آن»، «نبوغ و استعداد، استدلال منطقی و هوش عملی» میشود. از این مهارتهای بنیادین، بهعنوان علوم مادر حوزهٔ هوش مصنوعی یاد میشود. حالا که هوش مصنوعی بهسرعت در حال رشد است، مشاغلی که شامل مهارتهای مادر این حوزه باشند نیز رشد خواهند کرد. پس میتوان مشاغلی که از این مهارتهای چهارگانه نیرو میگیرند را از بازماندگان انقلاب هوش مصنوعی دانست. علاوه بر این، هوش مصنوعی توسط متخصصان این علوم خلق میشود و به نظر میرسد مدتزمان بسیاری لازم است که خود بتواند بر خالقانش چیره شود.
۵. تفکر نقاد
تفکر نقادانه، فکر کردن درمورد تفکر است. تفکر نقاد یا Critical Thinking، به این موضوع اشاره دارد که چقدر بر شیوهٔ درست فکر کردن مسلط هستیم، چطور میتوانیم خطاهای خود در روند تفکر را درک و اصلاح کرده و چطور میتوانیم تحلیل خود را تقویت کنیم. تفکر نقاد همیشه از اهمیت بالایی برخوردار بوده است، اما امروزه، با گسترش جوامع، توسعه و پیچیده شدن هرچه بیشتر محیط و وفور اطلاعات، میتوانیم از تفکر نقاد بهعنوان یکی از کلیدیترین مهارتهای انسان امروزی نام ببریم.
زمانی بود که هرچیز در چارچوبهای قراردادی خود حرکت میکرد و قوانین مشخص و روشنی داشت. تشخیص درست و نادرست، حداقل در مسائل روزمره، کار چندان دشواری نبود. اما باوجود رشد سریع جوامع، این چارچوبها رشد نکردند و مسئولیت تشخیص درست و غلط را به عهدهٔ خودمان گذاشتند. امروز، تقریباً منبع موثقی وجود ندارد و این خود ما هستیم که باید از طریق استدلالهای منطقی، به درستترین پاسخ برسیم. برای درک بهتر کاربردهای تفکر نقادانه، میتوانیم از بخشی از درس تفکر نقاد متمم کمک بگیریم:
چگونه سؤالات بهتری بپرسیم و پاسخهای بهتری مطرح کنیم؟ چگونه مستدلتر و عمیقتر فکر کنیم، حرف بزنیم و بنویسیم؟ چگونه شباهتها و تفاوتهای بین ایدهها، حرفها و تحلیلهای مختلف را ببینیم و ارزیابی کنیم؟ چگونه میزان محکم بودن و نیز خطاهای احتمالی استدلالهای مختلف را ارزیابی کنیم؟ چگونه مسائل و مشکلات را به شکل نظاممند و سیستماتیک تعریف و تحلیل کنیم؟ در میان انبوه رسانههایی که امروزه –تقریباً بدون استثنا– منافع و بقای خود را در اولویت قرار میدهند، چگونه میتوانیم اطلاعاتی مفید، ارزشمند و با حداقل سوگیری به دست بیاوریم؟ چگونه دانستهها، باورها و شناختمان از جهان را پالایش کنیم و از تعصب، تنگنظری و پیشداوری فاصله بگیریم؟ چگونه شفافتر فکر کنیم و حرفها، نظرها و استدلالهایمان را به شیوهای شفافتر و متقاعدکنندهتر به دیگران منتقل کنیم؟ چگونه از نگاه فردی دیگر و با چارچوب نگرشی متفاوت، به مسائل نگاه کنیم تا از این طریق، گفتوگو و تعامل ما با دیگران سادهتر و سازندهتر باشد؟ چگونه به دیگران کمک کنیم تا مسائل و مشکلات خود و سازمانشان را بهتر و شفافتر ببینند و درک کنند؟
تفکر نقادانه، نوعی فراشناخت به شمار میرود؛ فکر کردن درمورد فکر کردن، فرایندی پیچیده، چندبعدی و عمیق به شمار میرود؛ موضوعی که غالب اوقات برای خود بشر نیز گمراهکننده و مبهم است. به نظر میرسد این مهارت تا مدت زیادی از دسترس هوش مصنوعی دور خواهد بود.
۶. تفکر استراتژیک
تفکر استراتژیک یا تفکر راهبردی، ترکیبی از خلاقیت، کلنگری و تفکر نقادانه است. تفکر راهبردی، در حال استفادهٔ مدام از انواع دادهها و بهروز نگه داشتن خود است. این تفکر نوعی بصیرت به شمار میرود که به دنبال اهدافی مشخص و پیچیده است؛ اهدافی مانند بررسی و مشاهدهٔ بازار کار با تمام پیچیدگیهایش، درک روند ناپیوستگیهای بازار، فهم قواعد حاکم بر آن و کشف اتفاقات جدید بازار زودتر از دیگران و ارائه دادن راهحلهای خلاقانه و جدید برای حل مشکل در کمترین زمان و با بالاترین کیفیت. چنین مهارتی با تمام لایههایش، هدفی بعید برای هوش مصنوعی به نظر میرسد.
۷. مهارتهای انتزاعی
در ادامهٔ لیست مهارتهای ایمن میتوان به مهارتهای انتزاعی اشاره کرد که بخشی از عملکرد فرد در حوزهٔ هوش اجتماعی و خلاقیت نیز جزئی از آن به شمار میرود. این مهارتها، غالباً توسط نیمکرهٔ راست مغز هدایت میشوند. البته لازم به ذکر است که هر مهارتی توسط هر دو نیمکره مدیریت میشود، اما عموماً بخش انتزاعی مهارت توسط نیمکرهٔ راست و بخش عینی و منطقی آن توسط نیمکرهٔ چپ رخ میدهد؛ برای مثال، در تحلیل صحبتهایی که میشنویم، نیمکرهٔ راست مسئول بررسی لحن صدا، زیر یا بم بودن آن، تأکید بر کلمات و… است اما نیمکرهٔ چپ وظیفهٔ بررسی دستور زبان، واژگان، معنی و ریشهٔ آنهاست. با حفظ این نکته، باید به این موضوع بپردازیم که سیر حرکت بشر به سمتی است که تواناییها و مهارتهای نیمکرهٔ راست در آن اهمیت بیشتری پیدا میکند؛ موضوعی که در کتاب یک ذهن کاملاً نو (A Whole New Mind) نوشتهٔ دنیل پینک (Daniel H. Pink) بهخوبی موردبررسی قرار گرفته است. به عقیدهٔ پینک، جهان ما سه عصر را تجربه کرده است؛ عصر صنعت و حکمفرمایی کارخانهها و صنایع، عصر اطلاعات و اهمیت بالای دانش و اکنون، عصر مفاهیم، دورانی برای حکومت همدلی و خلاقیت. او به شش عنصر اصلی بهعنوان محور عصر کنونی اشاره کرده است: طراحی (Design)، داستانگویی (Story)، همنوایی (Symphony)، همدلی (Empathy)، بازی (Play) و معنا (Meaning). پینک حکمفرمایان دنیای جدید را متخصصان این مهارتها میداند؛ کسانی که توانستهاند این شش عنصر را وارد روند کاری خود کنند.
باتوجهبه این مطالب میتوان نتیجه گرفت مهارتهایی از این دست، که تکراری نیستند، از یک روتین منظم و ساختارمند پیروی نمیکنند، یا از ظرافت و پیچیدگی بالایی برخودارند، مهارتهایی هستند که دست هوش مصنوعی به آنها نخواهد رسید؛ حداقل نه به این زودی.
چه مشاغلی در اماناند؟
براساس مهارتهایی که نام بردیم و مقالهای از 80000hours، میتوان سه لیست از کسبوکارها ایجاد کرد:
- مشاغل پرخطر، با احتمال جایگزینی بالای ۷۰ درصد طی ۲۰ سال آینده: مشاغلی که با هیچیک از مهارتهای نامبرده، گره نخوردهاند؛ مثل کارگران حوزهٔ حملونقل، انبارداری، لجستیک، پشتیبانی اجرایی، خط تولید، توزیع، ساختوساز و صندوقداران.
- مشاغل با خطر متوسط، با احتمال جایگزینی ۳۰ الی ۷۰ درصد طی ۲۰ سال آینده: افرادی که در کار خود با مهارت شمارهٔ یک یعنی ادراک و کار ماهرانه با دست سروکار دارند، در این گروه جای میگیرند؛ برای مثال، مشاغلی مربوط به نصب، نگهداری و تعمیر، ممکن است نهایتاً با هوش مصنوعی جایگزین شوند.
- مشاغل کمخطر، با احتمال جایگزینی کمتر از ۳۰ درصد طی ۲۰ سال آینده: افرادی که از مهارتهای دو، سه و چهار بهره میبرند، با خطر خیلی کمی مواجه هستند؛ برای مثال، مشاغل مدیریتی، تجاری، مالی، آموزشی، مربوط به هنر، رسانهای، مهندسی، مربوط به مراقبتهای بهداشتی، علمی و…
شغل شما در کدام دسته قرار دارد؟
برای اطلاع دقیقتر از اینکه چه مشاغلی با احتمال چند درصد در آینده جایگزین یا کمرنگ میشوند، میتوانید از دو روش کمک بگیرید:
روش اول) فایلی که به این یادداشت، پیوست و در یک جدول، به اکثر مشاغل و احتمال جایگزینی و حذف آنها اشاره شده است. برای دیدن این فایل اینجا کلیک کند. در زیر میتوانید ده شغل با کمترین احتمال و ده شغل با بیشترین احتمال حذف شدن را مشاهده کنید:
ده شغل با کمترین احتمال اتوماسیون شدن توسط هوش مصنوعی
رتبه | شغل | احتمال اتوماسیون شدن با هوش مصنوعی |
---|---|---|
۱ | درمانگر داوطلب (روانشناس، مشاور، مددکار، روانپزشک و…) | ۰.۰۰۲۸ |
۲ | سرپرستان ارشد امور مربوط به مکانیک، نصب و تعمیر | ۰.۰۰۳ |
۳ | مدیران مدیریت بحران و شرایط اضطراری | ۰.۰۰۳ |
۴ | مددکاران اجتماعی حوزهٔ بهداشت روان و سوءمصرف مواد مخدر | ۰.۰۰۳۱ |
۵ | متخصص ارتوپد و پروتزهای پزشکی | ۰.۰۰۳۵ |
۶ | مددکاران حوزهٔ بهداشت و درمان | ۰.۰۰۳۵ |
۷ | تحلیلگران مدیریتی | ۰.۰۰۳۶ |
۸ | متخصصان تغذیه | ۰.۰۰۳۹ |
۹ | مدیران امور مسکن | ۰.۰۰۳۹ |
۱۰ | طراح رقص نمایشی | ۰.۰۰۴ |
ده شغل با بیشترین احتمال اتوماسیون شدن توسط هوش مصنوعی
رتبه | شغل | احتمال اتوماسیون شدن با هوش مصنوعی |
---|---|---|
۱ | کارمندان حسابداری | ۰.۹۹ |
۲ | کارگران فرایند عکاسی و اپراتورهای ماشینآلات پردازشی | ۰.۹۹ |
۳ | مأموران دریافت مالیات | ۰.۹۹ |
۴ | کارمندان آژانسهای باربری و حملونقل | ۰.۹۹ |
۵ | تعمیرکاران ساعت | ۰.۹۹ |
۶ | کارفرمایان مراکز بیمه | ۰.۹۹ |
۷ | تکنسینهای حوزههای ریاضیات | ۰.۹۹ |
۸ | کارگران فاضلاب | ۰.۹۹ |
۹ | کارشناس املاک | ۰.۹۹ |
۱۰ | بازاریاب تلفنی | ۰.۹۹ |
روش دوم) جستوجوی شغل موردنظر در سایت https://willrobotstakemyjob.com2.
نمای اولیهٔ این سایت به شکل زیر است:
در کادر Enter your job، عنوان شغل موردنظر خود را به انگلیسی وارد کرده و از لیست پیشنهادی سایت، شغل دقیقی که مدنظر دارید را انتخاب میکنید. در اینجا بهعنوان مثال، شغل رانندگی تاکسی را انتخاب کردیم:
این سایت براساس بانک دادههای خود، احتمال جایگزین شدن هوش مصنوعی در این شغل را ۸۹٪ پیشبینی کرده است. در قسمت پایین صفحهٔ نتیجه، ارزیابی دقیقتری را مشاهده میکنیم:
همچنین اطلاعات جالب دیگری دربارهٔ این شغل آورده شده است؛ بهعنوان مثال، رشد پیشبینیشدهٔ (Projected Growth) این شغل تا سال ۲۰۲۴ میلادی، ۱۳ درصد خواهد بود، تا سال ۲۰۱۶ میلادی، ۱۸۸۸۶۰ نفر در آمریکا مشغول به این کار هستند (People Employed) و دستمزد سالیانهٔ این شغل بهطور میانگین ۲۴۳۰۰ دلار در سال و ۱۱.۶۸ دلار در ساعت است (Median Annual Wage).
برای اطلاع از مهارتهای اصلی موردنظر در هر شغل نیز میتوانید از این سایت کمک بگیرید: https://www.onetcenter.org/
اما چطور میتوان برای این تغییر آماده بود؟
اگر شغل موردنظر شما، یا شغلی که اکنون در آن مشغول به کار هستید، در لیست کسبوکارهای پرخطر قرار دارد، ناامید نشوید؛ بهترین راهحل در این شرایط، مسلح شدن به سلاح جدید است. مشاغل دنیای آینده و مهارتهای کلیدی را در نظر بگیرید و سعی کنید تواناییهای خود را در این زمینهها افزایش دهید. اگر مهارتهای گذشتهتان دیگر به کار شما نمیآیند، میتوانید با کسب مهارتهای جدید، تبدیل به نیروی کاری بشوید که دنیای پس از انقلاب هوش مصنوعی به آن نیاز خواهد داشت.
برای درک بهتر این موضوع، باید در نظر داشته باشید که مشاغل براساس آیندهشان در دنیای پساانقلابی، به سه گروه اصلی تقسیم میشوند:
- مشاغلی که خطری آنها را تهدید نکرده و به مسیر خود ادامه میدهند
- مشاغلی که بهکلی حذف میشوند
- مشاغلی که بازطراحی شده و با شکلی جدید به بازار کار برمیگردند
مشاغل دستهٔ اول، که با سرعت قبلی خود و یا با رشد بالاتر، به مسیرشان ادامه میدهند و نگرانیای درموردشان وجود ندارد. برای اینکه بدانید جزئی از این دسته هستید یا خیر، سؤالات زیر ممکن است کمکتان کنند:
- آیا خلاقیت یکی از ارکان اصلی شغل شماست؟ آیا در شغل خود، با ایدههای جدید، خلق آثار تازه و بررسی موضوعات از نگاهی متفاوت سروکله میزنید؟
- آیا در شغل خود با افراد زیادی تعامل دارید؟ برقراری روابط اجتماعی از اساسیترین مراحل شغل شماست؟ آیا نفوذ در دیگران، درک آنان، همدلی، آموزش به دیگران یا قانع کردن آنها بخشی از کار شماست؟
- آیا تخصص شما در یکی از چهار حوزهٔ علوم، مهندسی، فناوری یا ریاضیات جای دارد؟
- آیا تفکر نقاد، قوهٔ تخیل، هوش هیجانی یا تفکر استراتژیک از بخشهای اصلی کار شما هستند؟
اگر پاسخ شما به یک یا چندتا از این سؤالات بالا مثبت بود، به احتمال زیاد از چرخهٔ اقصتادی حذف نخواهید شد.
مشاغل دستهٔ دوم، در بین این طیف قرار میگیرند. مشاغلی که نه کاملاً حذف شده، نه بهطور کامل باقی میمانند، بلکه بازتعریف میشوند. در چنین شرایطی، انعطاف و خلاقیت مهمترین مهارت است؛ توانایی کسب مهارتهای جدید و پذیرش همان شغل با شکل و فرم امروزی. اپلیکیشن اسنپ میتواند از مثالهای خوب این دسته باشد؛ افرادی که تواناییها و مهارت خود را با خلاقیت و شکل غالب دنیای مدرن گره زدند. عصر ما عصر تکنولوژی، تلفنهای همراه و کار با اینترنت است. عصری که در آن، اطلاعات شفاف و واضح در اختیار مخاطب قرار میگیرد و به او حق انتخاب میدهد. پس چه چیزی بهتر از همراه شدن با این موج تکنولوژی و خلق شکلی جدید و امروزی از شغلی قدیمی و سنتی؟ البته فروشگاهها نیز با این موج همراه شده و فروش سنتی و حضوری کالاها و خدمات خود را به فضای مجازی و آنلاین آوردند.
در تمام این موارد، شکلی از گره زدن زندگی کاری با مهارتهای امن را میبینیم. مهارتهایی که میدانیم تا مدت زیادی در انحصار بشر باقی خواهند ماند.
مشاغل دستهٔ سوم، قربانی اصلی انقلاب هوش مصنوعی به شمار میروند. این مشاغل به احتمال زیاد دارای هیچیک از مهارتهای نامبرده نیستند.
- اگر شغل شما از یک روند تقریباً تکراری و ثابت پیروی میکند،
- اگر خلاقیت، ایدهپردازی، حل مسئله، بازتعریف مشکل و نگاه نو به موضوع، جایی در شغل شما ندارد،
- اگر با تفکر نقاد، قوهٔ تخیل، هوش هیجانی یا تفکر استراتژیک کاری ندارید،
- اگر کار شما در هیچیک از مهارتهای STEM نمیگنجد،
- اگر برای پیش بردن کارتان به مهارتهای اجتماعی و تعاملی نیازی ندارید،
- اگر کارتان بیشتر جنبهٔ جسمانی داشته و پیچیدگی خاصی ندارد،
احتمال اینکه انقلاب هوش مصنوعی شغل شما را تهدید کند، بسیار بالاست.
حال اگر شغل شما در این دسته قرار دارد، باید چه کنید؟ هرکاری به جز دست از تلاش برداشتن و ناامید شدن. در چنین حالتی احتمالاً چهار راهحل پیشِ روی شماست:
از مهارتهای جدید در کارتان استفاده کنید
بهعنوان اولین راهحل، میتوانید بدون تغییر شغل، مهارتهای ذکرشده را به کارتان اضافه کرده و خودتان را در برابر جایگزین شدن با رباتها بیمه کنید. البته کارساز بودن این راهحل مشروط به این است که اضافه شدن این مهارتها برای مشتری شما یا کارفرمای شما ارزش افزوده داشته باشد؛ یعنی، اضافه شدن این مهارتها برای مشتری یا کارفرمای شما بهقدری جذاب، ارزشمند، کارراهانداز یا مفید باشد که ترجیح دهد به جای استفاده از خدمات ارزانتر یک ربات، از خدمات شما استفاده نماید. شاید در همهٔ شغلها این امکان وجود نداشته باشد، اما در صورت وجود این امکان در شغلتان، سؤالهای زیر میتواند به شما برای استفاده از مهارتهای جدید ایده بدهد:
- آیا میتوانم کاری که انجام میدهم را با کار دیگری ترکیب نمایم؟ بهطوری که دیگر فرایند انجام روتین و سادهای نداشته باشد؟
- آیا میتوانم هنرهای مختلف را در کارم بیاورم و کارم را منحصربهفرد کنم؟
- آیا میتوانم با استفاده از هوش اجتماعیام، تعاملات خاصی با مشتریانم داشته باشم؟ بهطوری که تعامل با من را به تعامل با یک ربات ترجیح دهند؟
- آیا میتوانم کارم را با فرایندی خلاقانه گره بزنم؟
برای مثال فرض کنید شما مترجم هستید و میدانید بهزودی رباتهای مترجم آنقدر هوشمند میشوند که میتوانند متنهای ترجمهشدهٔ روان و خوانایی را نگارش کنند. در چنین شرایطی، میتوانید مترجم مهمانهای خارجی در کنفرانسها شوید و از هوش اجتماعیتان در کنار مهارت ترجمه استفاده کنید، کاری که به این زودیها برای رباتها ممکن نیست. حتی اگر به گردشگری علاقهمند باشید و مهارتهای تورلیدری را کسب کنید، میتوانید راهنمای گردشگر توریستهای خارجی باشید.
خودتان را ارتقا دهید
هر شغلی، سلسلهمراتبی از سمتها دارد. انقلاب هوش مصنوعی، افراد طبقات پایین این هرم شغلی را تهدید میکند؛ زیرا درواقع این مدیران هستند که هوش مصنوعی را جایگزین کارکنان میکنند. بنابراین، افراد طبقهٔ بالا در امان هستند. ممکن است افرادی که در واحد پشتیبانی تلفنی کار میکنند، از چرخهٔ کار کنار گذاشته شوند، اما احتمال کنار گذاشتن سرپرست این واحد بسیار پایینتر است. دقت کنید که سرپرست این واحد وظیفهٔ پاسخ دادن به تلفنها را ندارد؛ بلکه سعی میکند بر کار پشتیبانها نظارت، و مشکلات آنها را بررسی کند، سؤالهای پرتکرار مشتریان را شناسایی کند و درمورد آنها به دیگر تیمهای سازمان بازخورد دهد. درواقع وظایف یک سرپرست نسبت به یک پشتیبان تلفن، پیچیدهتر است و نیازمند داشتن مهارتهای بالاست. در چنین موقعیتی، در صورتی که پشتیبانی تلفنی به هوش مصنوعی سپرده شود، شما مسئول راهبری و کنترل این هوش مصنوعی خواهید شد.
کسبوکار خودتان را راه بیندازید
ممکن است در کار فعلی خود، تجاربی کسب کرده باشید که بتوانید با رشد و تقویت آنها، کسبوکار خودتان را راه بیندازید؛ برای مثال، با گسترش ماشینهای CNC و ابزارآلات نجاری و چوببری، افرادی که در کارخانههای مبلسازی کار میکردند، بهتدریج با ماشینآلات پیشرفته جایگزین میشوند. اما این افراد، میتوانند با کمک مهارت کار با چوب که طی چندین سال کسب کردهاند، کسبوکارهای جدیدی راه بیندازند. همچنین در این مسیر، میتوانند با تقویت مهارت خود، دست به تولید صنایعی بزنند که نیازمند خلاقیت بالا و کار ماهرانه و ظریف با دست باشد. ساخت فریمهای عینک چوبی با طرحهای مختلف و ساخت دکوراسیون متنوع و متفاوت از طرحهای سادهٔ بازاری میتواند نمونهای از این دست تولیدات خلاقانه و جدید باشد. این افراد مهارت سابق خود را تقویت کرده و از طریق گره زدن آن با خلاقیت، خود را با خواستهها و نیازهای جامعهٔ امروزی هماهنگ کردند و از کارگر، به کارفرما تبدیل شدند.
سنگر آخر؛ برای تغییر شغل آماده شوید
راهکارهای قبلی شاید برای همهٔ شغلهای درخطر جوابگو نباشد. در این صورت، باید کمکم به فکر مهاجرت به شغلی امن باشید و بهتر است این کار را قبل از اینکه بحران غافلگیرتان کند انجام دهید. مهمترین سؤال در چنین مرحلهای این است که چه شغلی را انتخاب کنیم. ممکن است مهارتهایی را در کار فعلی خود یاد گرفته باشید و بتوانید از آنها در شغل دیگری استفاده کنید؛ برای مثال در نظر بگیرید که بهعنوان یک بازاریاب تلفنی کار میکنید؛ یکی از مشاغلی که احتمالاً بهزودی از بازار کار حذف میشود. بااینحال، کسی که مدتزمانی در این شغل مشغول به فعالیت بوده است، دارای زمینهای از مهارتهای تعاملی میباشد. پس شما میتوانید این مهارتها را تقویت کرده و آن را در مشاغل ایمن که بر پایهٔ تعامل با افراد تعریف شدهاند، مثل ویزیتور، مسئول پذیرش یا مسئول دفتر استفاده کنید. شاید هم حالا که مجبور به تغییر شغل هستید، بتوانید از این فرصت استفاده کنید و به دنبال شغلی بروید که همیشه در آرزوی آن بودید.