چگونه انتخاب رشته کنیم که پشیمان نشویم؟
دستهبندی: blog
راهنمایی گامبهگام برای انتخاب رشتهٔ هوشمندانه براساس تحقیقات علمی در جهان و تحقیقات میدانی 10000روز
جواب کوتاه (چکیدهٔ ۵ دقیقهای):
بهطور خلاصه، یکی از چهار حالت زیر ممکن است برای شما پیش بیاید، که هر کدام نیازمند استراتژی ویژهٔ خود است:
یک) درست نمیدانید به چه چیزی علاقه دارید. اگر جزو این دسته هستید، از انتخابهای پرریسک و بازار کار کوچک پرهیز کنید. بیشتر افراد در سن ورود به دانشگاه در این دسته قرار دارند، که این مسئله اصلاً دور از انتظار نیست؛ چراکه در این سن و با فضای کمی که سیستم آموزشی در اختیار افراد قرار میدهد، فرصت چندانی برای تجربه کردن حوزههای مختلف و شناخت عمیقتر نسبت به علایقشان وجود ندارد.
اگر در این دسته قرار دارید، سعی کنید وارد رشتههای پرتقاضا، روبهرشد یا رشتههایی که فرصتهای زیادی پیش روی شما میگذراند (ما به اینها، رشتههای با بازار کار خوب میگوییم) شوید. در دانشگاه، تجربههای خود را گسترش دهید. در آینده مسیر خود را مشخصتر کنید یا در صورت نیاز مسیر خود را تغییر دهید. رشتههای با بازار کار خوب به شما آزادی انتخاب بیشتری میدهند و حتی اگر بخواهید کاملاً مسیرتان را به رشتهٔ نامرتبطی تغییر دهید، بهخاطر مزایایی مانند فرصت کسب درآمد زودتر، کسب سابقهٔ کاری بیشتر، تشکیل شبکهٔ ارتباطاتی و… این موضوع را برای شما راحتتر میکنند.
دو) اگر فکر میکنید به رشتهای علاقه دارید که آن را به خوبی تجربه نکردید ودو) فکر میکنید به رشتهای علاقه دارید که آن را به خوبی تجربه نکردهاید و بازار کار خوبی هم ندارد.**** در این حالت بسیار بسیار احتیاط کنید. اگر تنها براساس اطلاعات (و نه تجربهٔ عملی یا بودن در فضای آن رشته و کار) تصور میکنید به رشتهای علاقه دارید و آن رشته جزو رشتههای با بازار کار خوب نیست، بهتر است بیشتر این تصمیم را بررسی کنید؛ چراکه سرمایهگذاری شما پر ریسک است؛ در صورتی که بعداً بفهمید که به آن رشته علاقه ندارید یا به هر دلیل دیگری بخواهید تغییر مسیر دهید، کارتان سختتر میشود. پیشنهاد میکنیم به چنین رشتههایی اولویت کمتری بدهید و ابتدا سراغ رشتههای با بازار کار خوب بروید. پس از ورود به دانشگاه اگر همچنان به آن رشتهها فکر میکردید، میتوانید آنها را تست کنید و در صورت نیاز تغییر رشته دهید. (فصل 5 و 6 این مقاله به شما میگوید چگونه آن رشتهها را تست کنید).
سه) قبلاً کاری پیدا کردهاید که به آن علاقه دارید و توانستهاید بهخوبی آن را تجربه کنید. اگر جزو این دسته هستید، علاقهتان را دنبال کنید. برای انتخاب رشته، این رشته یا کار یک گزینه بسیار خوب به حساب میآید. اما پیشنیاز بسیار مهم این حالت این است که کار مورد نظر را بهخوبی تست و تجربه کرده باشید. معمولاً (اما نه همیشه) کسانی که در رشتههای هنری وارد میشوند، جزو این دسته قرار دارند. این افراد معمولاً (باز تأکید میکنیم معمولاً و نه همیشه) در سیر زندگی خود علاقه یا علاقههایی را کشف و تجربه میکنند و مصمم هستند آن را دنبال کنند؛ اگر خودتان را جزو این دسته افراد میبینید، دو نکته را همواره در خاطر داشته باشید:
۱. اگر رشتهٔ مورد نظرتان بازار کار خوبی ندارد (که معمولاً هم برای رشتههای هنری اینطور است) باید به آن آگاه باشید و برای درآمد خودتان فکری بکنید. دنبال کردن علاقهتان خودبهخود برای شما درآمد بالا نمیآورد؛ حتی اگر خیلی عالی باشید، باید برای آن جداگانه فکر کنید.
۲. مهم است یادتان باشد در دانشگاه، ذهنتان را روی تجربهها و مسیرهای دیگر نبندید. ممکن است حتی چیزهایی کشف کنید که بیشتر علاقه داشته باشید. در ضمن، به یاد داشته باشید که سیستم آموزشی دانشگاه ممکن است شما را از علاقهتان زده کند، اما دانشگاه همچنان مزیتهای دیگری دارد (مثل پیدا کردن شبکهٔ افراد همکار) که ممکن است در جاهای دیگر بهراحتی این مزایا را پیدا نکنید.
چهار) همزمان به چندین کار در زمینههای مختلف علاقه دارید، و این موضوع نهتنها در انتخاب رشته، بلکه از بچگی (یا به مدت زیادی) با شما بوده. ویژگی چندپتانسیلی در شما زیاد است؛ یعنی پرداختن به کارهای مختلف برای شما جذاب است و یک مسیر تخصصی تا آخر عمر برای شما مانند شکنجه است. البته همهٔ انسانها چندپتانسیلی هستند ولی شدت این موضوع برای برخی بسیار بیشتر است و این، معنی خوب یا بدی ندارد و صرفاً یک ویژگی است.
اگر حس میکنید شدت چندپتانسیلی در شما بالاست، باز هم پیشنهاد میکنیم به سراغ رشتههای با بازار کار خوب بروید. ولی در بین این رشتهها به رشتههایی که فضایی بینرشتهای دارند یا محتوای آموزشی آنها از چندین رشتهٔ مختلف آمده است، توجه بیشتری بکیند. مهندسی صنایع، طراحی صنعتی، طراحی تجربهٔ کاربر و بازاریابی دیجیتال، از اینگونه رشتهها هستند. (همچنین کارگردانی هم رشتهای ترکیبی از رشتههای مختلف است ولی بازار کار محدودی دارد.) فضای چندرشتهای به شما کمک میکند بیشتر از انتخاب خود راضی باشید. دقت کنید شما همیشه به چنین فضایی در زندگیتان نیاز دارید. اگر هم تصمیم گرفتید رشتهای با بازار کار خوب ولی با فضای تخصصی را دنبال کنید، یادتان باشد که همزمان علایق دیگر خود را نیز خارج از دنیای آکادمیک دنبال کنید. اگر میخواهید بیشتر دربارهٔ ویژگی چندپتانسیلی، چالشها و راهکارهای مؤثر برای آنها بیشتر بدانید، یا بدانید چقدر چندپتانسیلی بودن در شما قوی است، این مقاله را بخوانید.
این استراتژیها بر اساس مشاهدات، تجربهها، تحقیقات علمی و تحقیقات میدانی ۱۰۰۰۰روز پیشنهاد شدهاند، ولی بههیچوجه وحی منزل نیستند. پیشنهاد میکنیم این مقاله را کامل بخوانید تا منطق پشت این چهار استراتژی را بهتر درک کنید و با توجه به شرایط خودتان تصمیم بگیرید.
پاسخ بلندتر (مقالهٔ اصلی)
زمان تقریبی مطالعه: ۲۰ دقیقه آخرین بهروزرسانی: مرداد ۱۴۰۰
راهنمای خواندن * چه چهار سال تا انتخاب رشته فاصله داشته باشید چه یک هفته، خواندن این نوشته میتواند کمک کند انتخاب رشتهٔ بهتری انجام دهید. * این نوشته برای کسانی است که هنوز انتخاب رشته نکردهاند. اگر وارد دانشگاه شدهاید ولی میخواهید در مورد شغل آیندهتان (مرتبط یا نامرتبط به تحصیلاتتان) تصمیمی بگیرید این نوشته را بخوانید. * اگرچه ماهیت انتخاب رشته با انتخاب شغل یکی است، اما شرایط آنها بسیار با هم متفاوت هستند. مثلا در انتخاب شغل افراد مستقلتر هستند اما در انتخاب رشته پدر و مادرها تأثیر بیشتری دارند. یا در دل انتخاب رشته، مسئلهٔ انتخاب دانشگاه و شهر محل تحصیل نهفته شده است. برای همین این نوشته به صورت مجزا به انتخاب رشته تخصیص داده شده است. * سعی کردیم این نوشته کامل باشد و هرآنچه دربارهٔ انتخاب رشته باید بدانید، در آن یکجا بیاوریم تا نیازی به خواندن مقالههای دیگر نداشته باشید. * پیشنهاد میکنیم این نوشته را کامل بخوانید تا با شناخت تمام موضوعاتی که در انتخاب رشته نقش دارند، بهتر تصمیم بگیرید؛ اما اگر زمان ندارید، خلاصهٔ اجرایی را بخوانید.
هر فردی که وارد دانشگاه میشود باید از مسیر انتخاب رشته بگذرد. ساختار کنکور با تمام نواقصش دهههاست که در کشور وجود دارد و فکر نمیکنیم بهزودی هم برداشته شود. اینجا نمیخواهیم از نگاه جامعه به انتخاب رشته نگاه کنیم، بلکه میخواهیم بگوییم یک فرد چگونه میتواند در همین سیستم پر از نقص، انتخاب رشتهٔ هوشمندی داشته باشد. دربارهٔ انتخاب رشته توصیههای فراوانی وجود دارد؛ مثلاً اگر از افراد مختلف بپرسید که «براساس چه ملاک و معیاری باید انتخاب رشته کنم؟» احتمالاً جوابهای زیر را میشنوید:
- رشتهٔ فلان رو بخون. پول تو این رشتهاس.
- تو با این همه استعدادت حیفه چیزی جز ریاضی بخونی.
- هر رشتهای رو بخونی خودبهخود بهش علاقهمند میشی!
- برو دنبال علاقهات.
- رشتهای برو که بتونی بعداً برای ادامه تحصیل بری خارج.
- سعی کن دانشگاه خوبی انتخاب کنی، بعد به رشته فکر کن…
- درستو بخون تا دکتر بشی، مادر!
اما هیچکدام الزاماً برای شما مناسب نیستند. واقعیت این است که داستان انتخاب رشته داستان سادهای نیست که بشود با یک جمله نسخهاش را پیچید. انتخاب رشته انتخاب کردن چند چیز مختلف (رشته، دانشگاه، شهر محل تحصیل و…) در کنار هم است که در کنارش شرایط و محدودیتهای مختلفی مثل رتبهٔ کنکور، هزینهٔ تحصیل، نظرات خانواده و دیگران، بازار کار آینده و… وجود دارد. داستان انتخاب رشته چند مسئلهٔ تودرتو است؛ برای همین است که نمیشود با یک جمله راهکاری کامل برای آن یافت و ما مجبور شدیم به جای یک جمله چندکلمهای، این نوشتهٔ طولانی را بنویسیم.
بهتر است بدانید که در نظرسنجیای که اخیراً توسط تیم ۱۰۰۰۰روز دربارهٔ میزان رضایت دانشجویان و فارغالتحصیلان از انتخاب رشتهٔ تحصیلیشان در مقطع کارشناسی انجام شد، ابعاد مختلفی از موضوع انتخاب رشته مورد بررسی قرار گرفت. یکی از انگیزههای انجام این نظرسنجی، تحقیق گالوپ (Gallup) دربارهٔ انتخاب رشتهٔ تحصیلی بود که یکی از موضوعاتی که در آن مطرح میشود این است که مفیدترین منابع برای انتخاب رشته از دید شرکتکنندگان، افراد مرتبط با حوزه و صنعت مورد نظر هستند؛ این در حالی است که افراد کمی برای انتخاب رشته سراغ این دسته میروند.
مسئلهٔ انتخاب رشته فقط در ایران هست؟
مسئلهٔ انتخاب رشته تنها برای ایران نیست. اغلب نظامهای آموزشی در جهان، از دانشآموزان در آخرین مقطع تحصیلی انتظار دارند دربارهٔ آیندهٔ تحصیلی و کاری خود تصمیم بگیرند، درحالیکه تا چند ماه پیش برای رفتن به دستشویی باید اجازه میگرفتند! واقعیت این است که دانشآموزان در نظام آموزشی برای این انتخاب آماده نمیشوند و طبیعی است که در این مرحله دچار سردرگمی شوند و نتوانند انتخاب خوبی انجام دهند.
در ایران این مسئله پیچیدهتر است؛ زیرا تنها راه ورود به دانشگاه (به دلیل دولتی و رایگان بودن دانشگاهها)، گذر از سد کنکور است که استرس انتخاب اشتباه، و هزینهٔ انتخاب مجدد (ازطریق دوباره کنکور دادن) را زیاد میکند.
از طرفی نبود دورهٔ کالج (از این نظر که افراد بتوانند قبل از انتخاب رشتهٔ دانشگاه با موضوعات مختلف آشنا بشوند) باعث میشود دانشآموزان شناخت کمی نسبت به رشتهها و علایقشان داشته باشند.
وجود دورههای بدون کنکور، کوتاهمدتتر و اشتغالمحور (تمرکز بیشتر روی مهارتهای مورد نیاز بازار کار نسبت به دانش آکادمیک) کمک بزرگی به حل این مسئله میکند.
قبل از اینکه وارد چگونگی انتخاب رشته شویم، لازم است نکاتی را بدانید؛ زیرا روش انتخاب رشته براساس این نکات پایهریزی شده است.
شما برای کار خاصی ساخته نشدهاید!
شما برای مهندس عمران بودن، بازیگر بودن، مدیر بودن یا… ساخته نشدهاید. شما ربات نیستید که برای کار خاصی ساخته شده باشید؛ شما انسانید. انسانها برای کارها ساخته نمیشوند؛ بلکه برعکس، شغلها و سمتها توسط انسانها تعریف میشوند.
شما بهعنوان یک انسان تصمیم میگیرید که چه کار و حرفهای را انتخاب کنید. درست است که هر فرد ویژگیها و استعدادهای خاص خودش را دارد، ولی این ویژگیها و استعدادهای خاص، فرد را به یک شغل یا حرفه محدود نمیکند، بلکه باعث میشود بتواند در مجموعهای از فعالیتها زودتر پیشرفت کند. همچنین میتواند در شغلهای خارج از این مجموعه نیز با تلاش و افزایش مهارتهای خود عملکرد خوبی داشته باشد.
شما در یک چیز خلاصه نمیشوید!
هیچ الزامی نیست که ما باید در کل زندگی فقط یک شغل داشته باشیم یا خود را به یک حرفه محدود کنیم. یک فرد میتواند دو یا چند حرفه را دنبال کند، چه به صورت همزمان چه غیرهمزمان. در کتاب «چگونه همه چیز باشیم» دربارهٔ افرادی که در چند حرفه کار کردهاند و مدلهای کار کردن آنها توضیح داده شده است. پس زمانی که در مورد آینده شغلی خود فکر میکنید، تصور نکنید فقط یکی از آنها مناسب شماست و بقیهٔ گزینهها اشتباه است. این شما هستید که انتخاب میکنید به کدامها بپردازید یا کدام گزینه را بهعنوان شغل و حرفه و منبع درآمد انتخاب کنید و کدامها را در کنار کارتان دنبال کنید.
تستهای شخصیتشناسی ابزار خوبی نیستند
تستها و آزمونهای شخصیتی و روانشناسی نیز نمیتوانند پیشبینی خوبی بکنند؛ زیرا آنها نیز براساس پاسخهایی که شما براساس شناختتان از خودتان میدهید، شما را تحلیل میکنند. وقتی شناخت شما از خودتان محدود باشد، نتایج خوبی نیز نمیگیرید. ازطرفی، تستهای شخصیتشناسی معمولا برای انتخاب شغل طراحی نشدهاند و طبق تحقیقات، آنهایی هم که برای این منظور انتخاب شدهاند، مانند تست هالند، عملکرد بسیار ضعیفی داشتهاند. دربارهٔ ضعفها و اشکالات استفاده از تستهای روانشناسی و شخصیتشناسی در انتخاب شغل اینجا کامل توضیح دادهایم.
یک انتخاب برای یک عمر؟
یکی از اضطرابهای رایج در انتخاب رشته این ایکی از اضطرابهای رایج در انتخاب رشته این است که اگر اشتباه انتخاب کنم یک عمر باید در مسیر اشتباهی گام بردارم. اگرچه سد کنکور، امکان دوباره وارد دانشگاه شدن را سخت میکند، ولی اگر از انتخاب خود راضی نبودید راههای دیگری برای تغییر مسیر بهگونهای که مد نظرتان هست، وجود دارد. رشتههای دانشگاهی تونل نیستند که مجبور باشید یا خودتان را به انتهای آن برسانید یا برگردید و از اول وارد تونل دیگری شوید؛ در صورت نیاز میتوانید مسیر خود را در میانهٔ راه اصلاح کنید. در این باره در مقالهٔ بعد از انتخاب رشته صحبت کردهایم.
پس خبر خوب این است که اگر از انتخاب خود پشیمان شدید، جای جبران هست. نگران این نباشید که اگر بد انتخاب کردید، عمرتان بر باد برود.
ازطرفی، اکثر دانشآموزان در این سن شناخت درستی از خودشان و بازار کار ندارند و احتمال اینکه بتوانند رشته مناسبی انتخاب کنند کم است. پس اینکه بعدا از انتخاب خود راضی نباشند بسیار شایع بوده و باید برای این آماده باشید که بعد از انتخاب رشته، مسیر خود را دوباره طراحی کنید.
اگر نوشتههای دیگر ما را خوانده باشید متوجه شدهاید که برنامهریزی دقیق و بلندمدت در ابتدای مسیر شغلی معمولاً ممکن نیست. کسانی که در گذشته برنامهریزیهای چندینساله کردهاند، تفاوتهای بسیاری بین چیزی که در برنامهٔ خود نوشته بودند و چیزی که در واقعیت اتفاق میافتد میبینند؛ زیرا:
بازار کار تغییر میکند
شغلها و دنیای اطراف شما (بهخاطر تغییر فناوریها) روزبهروز بیشتر تغییر میکنند؛ بهویژه در دنیای دیجیتال امروزی. ما باید بتوانیم خودمان را با تغییرات وفق دهیم. زمانی پدربزرگ و مادربزرگهای ما با یک مدرک کاردانی حسابداری، بهعنوان حسابدار وارد یک شرکت میشدند و تا زمان بازنشستگی خود نیز با همان میزان مهارت در همان شرکت کار میکردند. اما امروزه دیگر چنین چیزی ممکن نیست.
«یک شغل تا بازنشستگی» در نسلهای گذشته رایج بوده است.
دیگر «یک شغل تا بازنشستگی» بسیار کم وجود دارد. طبق آمار ایالات متحده افراد بهطور متوسط هر سه سال شغل یا محل کار خود را تغییر میدهند. روزبهروز سرعت تغییر در دنیای کسبوکار بیشتروبیشتر میشود. کسانی که سال ۲۰۲۰ میلادی وارد بازار کار میشوند، در سال ۲۰۵۰ بازنشسته خواهند شد. چه کسی میداند دنیا در آن زمان چه شکلی خواهد بود. احتمالاً بسیاری از شغلها توسط رباتها و کامپیوترها اتوماسیون میشوند.
شناخت شما از بازار کار تغییر میکند
با افزایش سابقهٔ کاری شما، شناخت شما از بازار کار، فرصتهای کاری و سبکهای شغلی بیشتر میشود و میتوانید تصمیمهای بهتری بگیرید. این شناخت چیزی نیست که از ابتدا بتوان آن را با پرسوجو و مطالعه به دست آورد. اگرچه برای انتخاب رشتهٔ هوشمندانه، تا جای ممکن با مصاحبه با افراد متخصص و جستجو، اطلاعات خودمان را نسبت به بازار کار بیشتر میکنیم، اما همیشه چیزهایی هست که تا وارد مسیر نشوید نمیفهمید. مثل ماشینی که ابتدای جاده تهران به چالوس است و نمیتواند تا ته جاده را ببیند و نهایتاً تا پیچ بعدی جاده در میدان دیدش قرار دارد.
علایق، اولویتها و ارزشهای شما تغییر میکند
علایقتان ممکن است تغییر کند. علاقهمندیهای شما ثابت و ذاتی نیستند. ممکن است با تجربههای جدید، تغییر کنند یا در کنار شناخت بهتر بازار کار و شغلها، مسیر ویژهای را پیش پای شما بگذارند. همین داستان دربارهٔ ارزشها و اولویتهای شما وجود دارد. ممکن است در مقطعی برای شما درآمد اولویت باشد و در مقطعی پرداختن به کاری که از آن لذت میبرید. ممکن است ارزشها و دیدگاههای شما تغییر کند و دیگر حاضر نباشید در شغل یا محل کار قبلی خود کار کنید. البته نمیگوییم حتماً همهچیز در شما تغییر میکند، ولی احتمال تغییر همهچیز وجود دارد و معمولاً افراد تغییر میکنند؛ بیش از چیزی که فکرش را میکنند.
در ویدئوی زیر تیم کوک، مدیرعامل شرکت اپل، ۲۵ سال بعد از فارغالتحصیلی میگوید زمان فارغالتحصیلی از دانشکده MBA از او خواستند که یک برنامهٔ ۲۵ ساله برای خودش بنویسد. او اخیراً این برنامه را در اتاقش پیدا میکند و متوجه میشود، ۱۸ تا ۲۰ ماه اول بعد از فارغالتحصیلی کاملاً مطابق برنامه پیش رفت، اما هیچ چیز دیگری بعد از آن مطابق برنامهٔ ۲۵ ساله اتفاق نیفتاد! تیم کوک میگوید: «این یک درس برای من داشت و آن این بود که مسیر زندگی قابل پیشبینی نیست و تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که برای تغییر آماده باشیم.»
.h_iframe-dideo_embed_frame(position:relative;) .h_iframe-dideo_embed_frame .ratio (display:block;width:100%;height:auto;) .h_iframe-dideo_embed_frame iframe (position:absolute;top:0;left:0;width:100%; height:100%; border:none;)
پس با توجه به شناخت کم از خود و بازار کار در زمان انتخاب رشته و تغییرات بازار کار، نمیتوانیم برنامهریزی بلندمدتی انجام دهیم و احتمال اینکه مسیری که انتخاب میکنیم نیاز به اصلاح داشته باشد خیلی زیاد است.
پس به جای برنامهریزی بلند مدت چهکار کنیم؟
روش بهتر نسبت به برنامهریزی دقیق و بلندمدت برای ۱۰ یا ۲۰ سال آینده، این است که در ابتدای مسیر شغلی، چند سال به خودمان فرصت تجربهٔ بیشتری بدهیم، کارهای مختلف را تست کنیم، از تجربه خودمان استفاده کنیم و کارها و بازار کار را بهتر بشناسیم و به تدریج مسیر خودمان را شکل بدهیم.
این فرآیند همیشه ادامه پیدا میکند و ما مدام باید مسیر شغلی خودمان را بازنگری کنیم و با توجه به آموختههایمان تصمیمات جدید بگیریم. در این رویکرد، چه از انتخاب رشتهمان راضی باشیم چه نباشیم، سعی میکنیم از آموختههای خود برای بهتر کردن ادامهٔ مسیر استفاده کنیم.
رویکرد تجربه و بازنگری، رویکرد کلی ۱۰۰۰۰روز نسبت به ساختن مسیر شغلی است و در مقالههای مختلف دربارهٔ چگونگی پیادهسازی آن صحبت کردهایم؛ اما این رویکرد را چگونه میشود در زمان انتخاب رشته پیاده کرد؟ چگونه کارهای مختلف را تجربه کنیم یا شناختمان از بازار کار را بیشتر کنیم وقتی تا ۲ هفتهٔ دیگر باید انتخاب رشته کنیم؟
واقعیت این است که نمیشود؛ سیستم انتخاب رشته با رویکرد طراحی پیوسته مسیر شغلی همخوان نیست. نظام آموزشی از شما انتظار دارد بدانید که چه کاری را میخواهید انجام دهید. نهتنها بدانید وارد چه رشتهای میشوید، بلکه بدانید با چه گرایشی! مثلاً مهندسی صنایع با گرایش سیستمها! آن هم قبل از اینکه حتی یک ساعت آن را تجربه کنید.
بسیاری از دانشآموزان رشتهای را انتخاب میکنند که بعداً میبینند که به شغلهای آن علاقهای ندارند، یا با چیزی که فکر میکردند خیلی تفاوت دارد. فارغالتحصیلان بسیاری در شغلی نامرتبط به رشتهٔ تحصیلی خود کار میکنند؛ این یعنی زمان زیادی از عمر دانشجویان و هزینهای که کشور برای آموزش آنها در دانشگاه میکند، هدر رفته است.
با همهٔ نواقص و معایب، سیستم انتخاب رشتهٔ کنونی یک واقعیت است و باید با آن روبهرو شویم.
انتخاب هوشمندانهای داشته باشیم؛ با وجود تمام محدودیتهای اطلاعاتیای که دربارهٔ خودمان و بازار کار داریم، انتخابهایی بکنیم که در آینده دستمان را بازتر بگذارند.
یعنی تلاش کنیم تا جای ممکن شناختمان را از بازار کار بیشتر کنیم، اشتباههای انتخاب رشته را بشناسیم و به آنها آگاه باشیم، از ریسکهای حسابنشده پرهیز کنیم و سراغ انتخابهایی برویم که در آینده گزینههای بیشتری پیش روی ما بگذارد و طراحی مسیر آینده را راحتتر کند.
در ادامهٔ نوشته ابتدا چیزهایی که باید دربارهٔ انتخاب رشته بدانید را آوردهایم، سپس شیوهٔ انتخاب رشتهٔ هوشمندانه را توضیح میدهیم.
حالا برای کار پیدا کردن حتما باید بریم دانشگاه؟
قبلتر مفصل دربارهٔ این سؤال اینجا نوشته بودیم؛ اما برای خلاصه شدن مطلب آن را به مطلبی جدا در این لینک تبدیل کردیم. اما بهطور خلاصه میتوان گفت:
هدف اصلی دانشگاهها آموزش برای اشتغال است، اما به مرور زمان در تحقق این هدف، ناموفقتر بودهاند. با اینکه همیشه تنها راه رسیدن به خیلی شغلها دانشگاه نیست، اما با وجود همهٔ نقصهای سیستم آموزشی دانشگاهها و وجود روشهای آموزش جایگزین، همچنان توصیه میکنیم زندگی در دانشگاه را تجربه کنید؛ چراکه مزیتهای دانشگاه تنها به آماده شدن برای یک شغل خلاصه نمیشود. برخی از مزیتهای حضور در دانشگاه عبارتند از:
- فعالیتهای فوق برنامه و اولین فرصتها برای مسئولیتپذیری
- فرصتی امن برای سعی و خطا کردن
- شبکهسازی
- دوستانی برای زندگی
- ازدواج و تشکیل خانواده
دانشگاه این مزایا را میتواند برای شما داشته باشد و همینها کافیست که دانشگاه نرفتن را توصیه نکنیم. ضمن اینکه مسیرهای یادگیری جایگزین (یادگیری خودآموز یا دورههای آموزشی آزاد) برای همهٔ رشتهها رایج نیست و معمولاً نیاز به پیگیری زیاد فرد دارد. روشهای یادگیری خودآموز یا دورههای آموزشی آزاد، بیشتر بعد از ورود به دانشگاه برای بهروز کردن و تکمیل مهارتها یا تغییر زمینهٔ کاری در صورت نیاز به کار میآیند.
اما به یاد داشته باشید که دانشگاه به تنهایی برای موفقیت شما در بازار کار کافی نیست؛ حتی بهترین دانشگاههای کشور. پس همزمان با تحصیل در دانشگاه، باید از روشهای جایگزین مهارتهای خود را نیز تقویت کنید.
#TODO تصویر رشتههای تونلی و تصویر جادهها و مسیرهای میانی
حالا واقعاً چجوری انتخاب رشته کنم که پشیمون نشم؟
تا اینجا در مورد موضوعاتی پیرامون انتخاب رشته صحبت کردیم؛ اما از اینجا به بعد دربارهٔ روش هوشمندانهٔ انتخاب رشته صحبت میکنیم.
چهار استراتژی انتخاب رشتهٔ هوشمندانه
همانطورکه گفتیم انتخاب شغل بیشتر یک فرآیند تکرارشونده است و نه یک اتفاق یکباره برای همیشه؛ اما میشود با انتخاب رشتهٔ هوشمندانه، مسیر بهتری را برای آیندهٔ خود انتخاب کنیم. در زیر، چارچوبی برای انتخاب هوشمندانه نوشتهایم. در اینجا 4 سناریوی متفاوت ممکن است برای شما وجود داشته باشد. برای هر یک استراتژی مربوطه را توضیح دادهایم.
سناریوی یک: من نمیدانم به چه رشتهای علاقه دارم
اگر این حالت برای شما صدق میکند، نگران نباشید. دلیل این موضوع این است که شما هنوز تجربههای کمی دارید و نتوانستهاید علاقه یا علاقههای خود را پیدا کنید.
بیشتر دانشآموزان در این دسته قرار میگیرند و دلیلش این است که سیستم آموزشی فرصتهای زیادی برای کشف استعداد و علایق ما پیش روی ما قرار نمیدهد.
وقتی به کسانی که ایدهای راجع به علاقه و استعداد خود ندارند گفته میشود «کافی است به دنبال علاقهات بروی» بیشتر گیج و مضطرب میشوند و برای اینکه غیرعادی به نظر نرسند، سعی میکنند حدس بزنند به چه رشتهای علاقه دارند. این بیشتر یک تصور آزمودهنشده است.
اگر شما در این دسته هستید، سعی نکنید حدس بزنید به چه چیزی علاقه دارید. در این حالت، تصمیم هوشمندانه این است که رشتههایی که در آینده فرصتهای بیشتری در اختیار شما میگذارند را انتخاب کنید و در مسیرتان تجربههای خود را گسترش دهید، شناختتان را از خودتان بالاتر ببرید و مسیرتان را با توجه به یافتههای خود بازبینی کنید. ممکن است نیاز به تغییر مسیرهای اساسی پیدا کنید. نترسید؛ تغییر مسیر اگرچه سخت، اما ممکن است.
اما فعلاً برای انتخاب رشته بین رشتههای پرتقاضا و روبهرشد انتخاب کنید. این رشتهها حتی اگر بعداً جزو علایق شما هم نباشند، به شما کمک میکنند سیعتر وارد بازار کار شوید، تجربه کاری داشته باشید، شبکهٔ افراد بیشتری را بشناسید، اعتمادبهنفس کسب کنید، درآمد بیشتری جذب کنید و بیشتر به سمت مستقل شدن حرکت کنید.
سناریوی دوم: من حدس میزنم به این رشته علاقه دارم
ممکن است شما کاری را تابهحال انجام نداده باشید، اما وقتی آن را تصور میکنید، حس کنید که به آن علاقه دارید؛ مثلاً دربارهٔ مهندسی مکانیک با دانشجویان این رشته صحبت کنید و سعی کنید خودتان را به جای آنها متصور شوید.
اینجا جایی است که احتمال خطا بالاست! در واقع وقتی پای حدس زدن وسط است همیشه احتمال زیادی برای اشتباه کردن وجود دارد. در چنین حالتی باید بیشتر مراقب بود و باید از خودتان بپرسید:
آیا در گذشته فرصتی داشتهام که بتوانم آن کار (رشته) را تجربه و تست کنم و مطمئن شوم که از آن خوشم میآید؟
آیا شناخت خوبی از زندگی کاری آیندهٔ آن رشته دارم؟
آیا مطمئنم براساس تصوراتم انتخاب نمیکنم؟
در صورتی که پاسختان به این سؤالها مثبت است، این رشته میتواند یکی از انتخابهای امیدوارکننده برای شما باشد. در غیر این صورت، نمیتوان خیلی به حدسها اعتماد کرد. در این صورت، چه رشتههایی را باید انتخاب کنید؟
وقتی تجربه و شناخت کافی ندارید که بتوانید یک رشته را انتخاب کنید، تصمیم هوشمندانه این است که رشتهای را انتخاب کنید که در آینده فرصتها و گزینههای بیشتری را برای شما باز کند. در واقع با این کار شما برای خود زمان میخرید تا بتوانید در آینده، پس از تجربهٔ بیشتر، تست کردن کارهای مختلف و شناخت بهتر خود، تصمیم بهتری بگیرید.
در مقابل، انتخاب رشتههایی که زمینهٔ کاری بسیار خاص و محدود دارند، یک انتخاب پرریسک است؛ چراکه به هر دلیلی ممکن است در آینده متوجه شوید به آن زمینهٔ خاص علاقهای ندارید و نیاز به ایجاد یک تغییر در مسیر خود دارید و چون رشتهٔ شما از سایر رشتهها فاصله بیشتری دارد، هزینهٔ تغییر برای شما بیشتر خواهد بود. البته همانطورکه قبلتر گفتیم، هیچوقت شما در یک رشته گیر نخواهید افتاد و همیشه امکان تغییر هست.
اما انتخاب رشتههایی که گزینههای بیشتری را پیش روی شما میگذارد کار شما در آینده بسیار آسانتر میکند. در ادامه برخی از این رشتهها را معرفی میکنیم.
سناریوی سوم: من از قبل در یک زمینه کار کردهام و به آن علاقهمندم
ممکن است شما جزو معدود افرادی باشید که قبلاً یک کار را در حد خوبی تجربه کرده باشید و به آن کار علاقهمند شدهاید. مثلاً حداقل ۶ ماه برنامهنویسی کامپیوتر را تجربه کردهاید و این کار را دوست داشتهاید.
در این صورت میتوان با احتمال خوبی گفت که به رشتهٔ مهندسی کامپیوتر هم علاقهمند خواهید بود. نکتهٔ مهم این است که برای مدت خوبی این کار را تجربه کرده باشید و مطمئن شوید که به برنامهنویسی علاقه دارید.
البته این به این معنی نیست که شما به موضوع دیگری علاقه نخواهید داشت. ممکن است بعداً متوجه شوید که به مدیریت کسبوکار نیز علاقه دارید. اما درمجموع کاری که به آن علاقه پیدا کردهاید و حاضر هستید چهار سال در دانشگاه بیشتر دربارهٔ آن یاد بگیرید، میتواند انتخاب خوبی برای رشتهٔ تحصیلی شما باشد.
نکتهٔ دیگر این است که شغلهای برنامه نویسی، فقط شامل فعالیت کدنویسی نیست. یک برنامهنویس در یک تیم توسعهٔ نرمافزار باید بتواند با دیگر اعضای تیم تعامل کند، نیازهای کاربران خود را بشناسد، معماری نرمافزار خود را طراحی کند و با بخشهای دیگر شرکت تعامل در تعامل باشد. شما ممکن است فعالیتها را کمتر یا بیشتر از کدنویسی دوست داشته باشید و تا زمانی که همهٔ آنها را با هم تجربه نکنید، نمیتوانید بگویید شغل برنامهنویسی را دوست دارید یا خیر.
قرار هم نیست به نوشتن همهٔ زبانها و سبکهای برنامهنویسی علاقهمند باشید. پس اگر در مسیر آینده به موضوعاتی برخوردید که دوست نداشتید، بدانید که باید با تابآوری پیشبروید.
با این حال، ۶ ماه تجربهٔ برنامهنویسی که برای شما خوشایند بوده، نقطهٔ امیدوارکنندهای برای انتخاب رشته و شروع است؛ اما یادتان نرود که باز هم بازار کار را بررسی کنید.
سناریوی چهارم: همیشه به چند رشتهٔ مختلف علاقه داشتهام و نمیدانم کدام را انتخاب کنم
در زمان انتخاب رشته ممکن است چندین رشته را همزمان در نظر داشته باشید و بررسی کنید، اما اگر همیشه به چندین کار مختلف علاقه داشتهاید (این کارها میتوانند هیچ ربطی به یکدیگر نداشته باشند) و همهٔ آنها برایتان جذاب بوده است، احتمالاً ویژگی چندپتانسیلی در شما قابلتوجه است. افرادی که این ویژگی در آنها زیاد است، همیشه دوست دارند کارهای مختلف را دنبال کنند و اگر مجبورشان کنید فقط یک کار را تا آخر عمر انجام بدهند (حتی اگر آن کار جزو علاقههایشان باشد) دنیا برایشان تیره و تار میشود.
این ویژگی به خودی خود نه خوب است و نه بد. نمیاین ویژگی بهخودیِخود نه خوب است و نه بد. نمیتوان گفت افراد با ویژگی چندپتانسیلی زیاد نسبت به بقیه شانس موفقیت بیشتری دارند یا برعکس. این مقایسه نه درست است و نه شدنی. بلکه تنها باید به این ویژگی آگاه بود. افراد چندپتانسیلی چالشهای خاص خودشان را دارند که در خلاصهٔ کتاب «چگونه همه چیز باشید» به صورت مبسوط دربارهٔ آن توضیح دادهایم.
اما اگر حس میکنید این ویژگی در شما زیاد است، در انتخاب رشته باز هم پیشنهاد میکنیم سراغ رشتههای با بازار کار خوب بروید، با این تفاوت که در بین این رشتهها به رشتههایی که فضایی بینرشتهای دارند یا محتوای آموزشی آنها از چندین رشتهٔ مختلف آمده است، توجه بیشتری بکنید. این موضوع به شما کمک میکند در یک فضای تخصصی محدود نشوید.
مهندسی صنایع، طراحی صنعتی، طراحی تجربه کاربر، بازاریابی دیجیتال و تولید محتوا از اینگونه رشتهها هستند (همچنین کارگردانی و شهرسازی هم ترکیبی از رشتههای مختلف هستند ولی بازار کار محدودی دارند.). فضای چندرشتهای به شما کمک میکند بیشتر از انتخاب خود راضی باشید. شما همیشه به چنین فضایی در زندگیتان نیاز دارید.
البته همزمان میتوانید با انتخاب یک رشتهٔ تخصصی (و مسلماً با بازار کار خوب) خودتان علاقههای دیگرتان را دنبال کنید. در این حالت خودتان باید به این موضوع آگاه باشید و بتوانید شرایط مناسب را بسازید.
افراد چندپتانسیلی همیشه با چالشهای روانی زیادی مواجه هستند؛ بهویژه اینکه در جامعهٔ ما، دنبال کردن چند موضوع یا تغییر رشته مساوی با عدم تمرکز و از این شاخه به آن شاخه پریدن در نظر گرفته میشود. در صورتی که این افراد با سبک خاص خود میتوانند بهگونهای دیگر برای جامعه ارزش خلق کنند که دیگر افراد متخصص در یک حوزه قادر نیستند. پس اگر خودتان را در این دسته میبینید، حتماً خلاصهٔ کتاب «چگونه همه چیز باشید» را بخوانید تا از چالشهای یک چندپتانسیلی و راهکارهای مدیریت کردن آنها آگاه شوید.
جمعبندی
انتخاب رشته مرحلهٔ پیچیده و سختی است که دانشآموزان بدون اینکه برای آن آماده شده باشند باید برای ورود به دانشگاه انجام دهند. بسیاری از روشهای رایج برای انتخاب رشته، ناکارآمد بوده و قابلاعتماد نیستند و روشهایی هم که برای انتخاب درست شغلی که دوستش داشته باشیم وجود دارد، نیازمند زمان زیادی است که اجرای آن در مهلت انتخاب رشته امکانپذیر نمیباشد. اما با این وجود، انتخابهایی که در آینده فرصتهای بیشتری را برای ما بگذارد، میتواند انتخاب هوشمندانهای باشد. بههرحال انتخاب رشته برای شما چه خوب و چه بد انجام شود پایان بازی نیست. بلکه ورود شما به دانشگاه ابتدای شروع راه شماست و توصیههایی که بالاتر اشاره کردیم میتواند شما را سریعتر به شغل مناسبتان برساند.