آیا در کار، زیادی به خودتان سخت می‌ گیرید؟

دسته‌بندی: blog

همه ما دوره‌هایی پرفشار را در محل کار داریم، وقتی چند ددلاین و ضرب‌الاجل کاری با هم همزمان می‌شوند، زمان یک معامله مهم در حال نزدیک شدن است یا وقتی یک فصل پرکار و شلوغ به مدت چندین ماه ادامه پیدا می‌کند. در طی این دوره‌ها، ممکن است سخت‌تر و برای ساعات بیشتری کار کنیم، اما در عین حال می‌دانیم که این وضعیت موقتی است و می‌توانیم نتیجه این دوره دشوار را در آینده کاریمان ببینیم. دانستن این موضوع باعث می‌شود آسان‌تر از این مرحله عبور کنیم. اما بر خلاف انتظار، تقریباً 10 درصد آمریکایی‌ها اعتیاد شغلی دارند؛ یعنی گرایش و میل پایدار به کار کردن به طور مفرط و اجباری (compulsively. در اینجا، اجباری به معنای نوعی اجبار ذهنی است که غالباً در افرادی که وسواس فکری و عملی دارند دیده می‌شود. فرد به علت وسوا‌س‌های فکری‌اش، خود را ملزم به انجام کارهایی می‌بیند که تمایلی به انجام آن‌ها ندارد، اما انجامشان می‌تواند اضطراب ناشی از افکار وسواسی را در فرد کاهش دهد؛ مثل چندین بار شستن دست‌ها یا چک کردن مداوم قفل در—. چه زمانی که در حال گذراندن دوره‌ای پرفشار در کارتان هستید، و چه زمانی که کار کردن تمام وقت و سخت، عادت همیشگی، روزمره و عادی شما شده باشد، چند نشانه کلیدی و مهم وجود دارد که نشان می‌دهد چه زمانی دارید زیادی به خودتان سخت می‌گیرد و فشار می‌آورید. در ادامه این نشانه‌ها را توضیح‌ داده‌ایم:

نشانه 1: وقت خالی برای استراحت ندارید

صرف کردن مداوم زمان تعطیلات برای کار کردن (خصوصاً کار کردن در طی تعطیلات طولانی مدت مثل سال نو)، کار کردن در اغلب تعطیلاتِ آخرهفته، عدم تمایل به داشتن مرخصی‌های روزانه گاه به گاه، همه این‌ها نشانه‌ی این هستند که شما دارید خودتان را فرسوده می‌کنید و کار کردنتان، مفرط و غیرعادی است. بر اساس بررسی‌های انجام شده، تنها 23 درصد آمریکایی‌ها، تعطیلات خود را به استراحت کردن اختصاص می‌دهند. این در حالی است که مطالعاتی که روی ورزشکاران زبده و برجسته صورت گرفت، نشان می‌دهد که استفاده از زمان آزاد و استراحت و تجدید قوا در طول این بازه‌ها، برای آن‌ها بسیار تعیین‌کننده است. انرژی کسب شده در طول اوقات فراغت، به ورزشکاران کمک می‌کند که با تمام نیرو و توانایی خود ظاهر شوند و عملکردی مطلوب ارائه دهند. این موضوع دقیقاً در مورد همه ما صدق می‌کند. در کنار تعطیلات طولانی، استراحت‌های کوچک‌تر هم می‌توانند نقشی موثر در ایجاد اوقات فراغت کافی برای بازیابی انرژی ایفا کنند. استراحت‌های کوچکی مثل استفاده از آخرهفته‌ها برای بازیابی نیروی از دست رفته، ایجاد یک بازه کوتاه و عصرانه برای انجام کارهای شخصی و استراحت یا داشتن مرخصی‌های روزانه گاه به گاه. علاوه بر همه این‌ها، داشتن اوقات کوچک استراحت می‌تواند به عنوان یک سوپاپ اطمینان عمل کرده و فشار ناشی از روزهای پرکار و شلوغ را تخیله کند.

نشانه 2: روابط شخصی شما در حال تضعیف است

زمانی که برای مدت طولانی، به طور مفرط و وسواسی روی کارمان تمرکز می‌کنیم، اغلب به ضرر روابط شخصی‌مان تمام می‌شود. در طول سال 2018، 76 درصد از کارگران آمریکایی ازعان داشتند که استرس محل کار بر روابط شخصی آنان تاثیرگذار بوده است. آمار دیگری نشان می‌دهد که افرادی که به کار اعتیاد دارند، دو برابر بیشتر از بقیه افراد در معرض طلاق هستند. علاوه بر این، نگذراندن وقت با دوستان و خانواده می‌تواند برای سلامت ما نیاز زیان‌آور باشد. تحقیقات نشان می‌دهند که روابط قدرتمند و مستحکم اجتماعی با طول عمر رابطه مثبت دارد و تاثیر فقدان روابط اجتماعی، مانند تاثیر استعمال 15 سیگار در یک روز است. اگر در خارج از محیط کار، زمانی را به برقراری روابط اجتماعی اختصاص نمی‌دهید یا دیگران روابطشان را با شما محدود کرده‌اند چراکه باور دارند شما غالباً در دسترس نیستید و زمان خالی ندارید و در نتیجه به طور فزاینده‌ای به طرف انزوا حرکت می‌کنید، می‌تواند نشانه‌ای از این باشد که بیش از حد روی کارتان متمرکز شده‌اید.

نشانه 3: نمی‌توانید به طور کامل از جو کاری خارج شوید

یکی دیگر از نشانه‌هایی که نشان می‌دهد در حال تحمیل فشار بیش از اندازه‌ای در محیط کار به خودتان هستید، این است که حتی وقتی دفتر کارتان را ترک می‌کنید تا زمانی را با خانواده یا دوستانتان بگذرانید، نمی‌توانید به طور کامل ذهنتان را از کار رها کرده و تمام تمرکزتان را معطوف عزیزانتان کنید. در سال 2017، 66 درصد از آمریکایی‌ها گزارش کرده‌اند که در هنگام تعطیلات هم مشغول کار هستند. جف (Jeff)، یکی از مشتری‌های سابق من که قبلاً یکی از شرکای ارشد یک شرکت حقوقی بود، هیچوقت هیچ تعطیلاتی را بدون لپ‌تاپش نگذراند. علاوه بر این او اعتراف می‌کند که وقتی تلاش کرد تا زمانی را به تعطیلات آخر هفته اختصاص دهد و با دخترش وقت بگذراند، فکرش مدام به کار مشغول بود و به شکلی وسواسی، هر چند دقیقه یک بار، از طریق تلفن همراهش، ایمیل‌هاش را چک می‌کرد. اگرچه فکر کردن دوره‌ای به کار طبیعی است، اما زمانی که نمی‌توانیم تمایلمان به فکر کردن در مورد مسائل کاری را کنترل کنیم، به یک مشکل و دردسر تبدیل می‌شود. وقتی این تمایل، کم کم روابطمان را فرسوده می‌کند. نیر ایال (Nir Eyal)، در آخرین کتاب خود، به این موضوع اشاره می‌کند که این حواس‌پرتی‌ها و دغدغه‌های کاری، باعث می‌شود که تنها ته‌ماندهای از توجه ما نصیب افرادی شود که به آن‌ها اهمیت می‌دهیم. ما تمام زمان خود را صرف دغدغه‌ها و دلمشغولی‌های کاریمان می‌کنیم و تنها، وقتی که نهایتاً باقی می‌ماند به عزیزانمان می‌رسد، که البته این وقت باقی‌مانده معمولاً خیلی زیاد نیست.

نشانه 4: از مراقبت‌های شخصی غافل هستید

عدم خواب کافی، از دست دادن یک یا بیشتر از یکی از وعده‌های سه‌گانه غذایی، استفاده بیش از حد از قهوه و نوشیدنی‌های انرژی‌زا، ترک ورزش و یا عدم رعایت بهداشت شخصی برای یک بازه طولانی مدت، همه نشانه‌هایی از این هستند که الگوی رفتاری سالمی ندارید. خصوصاً زمانی که خوابمان را فدای کار می‌کنیم، در واقع داریم شدیداً به خودمان آسیب می‌رسانیم؛ چراکه ثابت شده است که کمبود خواب، عملکردهای سطح بالای شناختی را تضعیف می‌کند. عملکردهایی مانند قضاوت، تفکر انتقادی، تصمیم‌گیری و سازماندهی. به همین ترتیب، صرف نظر کردن از ورزش هم ما را با زیان دیگری روبه‌رو می‌کند. ورزش کردن می‌تواند استرس را کاهش دهد، خلق را بهبود ببخشد و انرژی را تقویت کند. همچنین قادر است تا بازده عملکردهای شناختی ما را افزایش دهد. از جمله حافظه، تمرکز، یادگیری، نیرو و استقامت ذهنی و خلاقیت. به عنوان یک کارمند سابق بانک در حوزه سرمایه‌گذاری، که در دوره‌های پرفشار کاری تا هفته‌ای 80 الی 100 ساعت کار می‌کرد، ایجاد زمان‌های خالی برای ورزش، غذا خوردن و حتی چرت زدن در یکی از اتاق‌هایی که برای همین کار تدراک دیده بودند، برای حفظ سلامتی، استقامت و بهره‌وری من بسیار مهم بود.

نشانه 5: ارزش شخصی شما کاملاً با کارتان گره خورده است

فقدان یک دید و چشم‌انداز روشن، هم از این نظر که ارزش خود را به عنوان یک شخص چگونه ارزیابی می‌کنید و هم اینکه اهمیت کار را در بقیه حوزه‌های زندگیتان چطور می‌بینید، می‌تواند نشانه این باشد که شما خودتان را بیش از حد تحت فشار قرار می‌دهید. این کوته‌نظری معمولاً به وسیله باورهای عمیق و محدودکننده‌ای هدایت می‌شود که دید فرد را دچار تحریف می‌کند. الیسا (Elisa)، مدیر بخش مهندسی یک شرکت فناوری، خودش و تیمش را بسیار سخت تحت فشار قرار داد. رفتار او ناشی از این عقیده بود که “ارزش من وابسته به چیزی است که تولید می‌کنم.” برای ارتقای این دیدگاه محدود به دیدگاهی فراتر، او از کسانی که برایشان احترام قائل بود پرسید که به نظرشان، ارزشمندی او در چیست. همینطور از آنان خواست تا برایش توضیح دهند که ارزشمندی خودشان را بر چه اساسی محاسبه می‌کنند. الیسا قادر به درک افرادی نبود که ارزشمندی او را در چیزهای دیگری می‌دیدند؛ چیزهایی مثل یک دوست، همکار یا مادر خوب بودن. او همچنین نمی‌توانست دیدگاه افرادی را که ارزش خود را در چیزی فراتر از کارشان می‌دانستند، درک کند.

گاهی اوقات وقوع یک اتفاق بزرگ مانند تولد یک فرزند یا فوت یک همکار یا عزیز لازم است تا چنین افرادی را تکان و دید محدود آن‌ها را گسترش دهد. اما به جز این اتفاقات، راه دیگری نیز وجود دارد تا بتوانید از طریق آن، دیدگاه خود را گسترش دهید؛ آن، کشف علایق و فعالیت‌های جذاب خارج از محیط کار است. این راه می‌تواند به شما کمک کند تا درک کنید که کار، همه چیز نیست.

[توضیح مترجم: برای درک بهتر این موضوع، می‌توان از مثالی استفاده کرد که به احتمال زیاد تا کنون به گوشتان خورده است. افرادی را به خاطر بیاورید که صاحب یک کسب و کار بودند. مدیرعامل یک شرکت، بنیان‌گذار یک سازمان و یا حتی کسب و کارهای کوچک‌تر. زمانی که این افراد، به هر دلیلی، سرمایه خود را از دست دادند، اخراج یا ورشکست شدند یا خسارت بزرگی دیدند، سکته کردند، افسرده شدند یا خودکشی کردند. غالب این افراد، تمام ارزشمندی و هدف زندگی خود را در کارشان متمرکز کرده بودند. مثال بارز همه تخم مرغ‌ها را در یک سبد گذاشتن. زمانی که کسی تمام انرژی، ارزشمندی شخصی و زندگی خود را روی یک زمینه سرمایه‌گذاری می‌کند و در آن، به هر دلیلی، شکست می‌خورد، در واقع تنها کار خود، شرکت یا سرمایه‌اش را از دست نداده بلکه کل زندگی‌اش را باخته است. بنابراین برای مقابله با این موضوع باید سعی کنید تا حوزه‌های سرمایه‌گذاری شخصی و روانی خود را گسترش دهید. ارزشمندی و لذت را در مسائلی به جز کار پیدا کنید. در روابط شخصیتان با فرزند، همسر، دوست یا همکارتان، در فعالیت‌های جانبی مثل پرداختن به یک علاقه قدیمی و … . البته مطمئن‌ترین سرمایه‌گذاری زمانی اتفاق می‌افتد که شما انرژی و ارزش خود را معطوف به چیزی کنید که مطمئن هستید هرگز از دست نخواهد رفت. با توجه به اینکه عزیزان، کار و تفریح و سرمایه همه فانی هستند و ممکن است هر لحظه از دست بروند، بهترین هدف برای سرمایه‌گذاری روانی می‌تواند خود شما باشد. زمانی‌که ارزش و هدف و انرژیتان از درون خودتان سرچشمه بگیرد، آسیب‌ناپذیر خواهید شد.]

همه ما باید گاه به گاه به مراتب بالاتر دست پیدا کنیم و خودمان را در حرکت نگه داریم. در این مسیر، برای دست‌یابی به موفقیت‌های طولانی مدت چه از نظر شخصی و چه از نظر حرفه‌ای، لازم است شغلمان را در چشم‌اندازی در کنار سایر حوزه‌های زندگی خود حفظ کرده و از خود و روابطمان به خوبی حراست کنیم.

فهرست